بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

خیلی قشنگی!

چه شیرین گذشت... 

خاطرات دوران کودکیم را می گویم 

زیبا بود 

لطیف و ساده 

پاک 

دنیای کودکانه 

بازی و بازی و بازی 

گذشت... 

خیلی زود 

حتی لحظه ای به من توجه نکرد 

صبر نکرد تا بگویم  

                       خیلی قشنگی! 

تا سرگرم بازی و خنده می شدم 

می رفت... 

عادتش بود 

عادت قشنگی داشت... 

عادتی که او را برای همیشه ماندگار کرد 

در ذهنم 

عادت دارد به هر کسی سر می زند  

فقط و فقط  

از خود خاطره ای به جای می گذارد و بس. 

چه شیرین گذشت...

نظرات 1 + ارسال نظر
فرخ جمعه 28 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 22:26 http://chakhan.blogsky.com

تعبیرت از رویایی به نام کودکی زیبا بود و خواستنی!
آفرین بانو!

کودکی رویا نیست٬واقعیت دلپذیری از رویاهاست...
ممنون از نظرتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد