مادرم
میگویند تو فاطمه ی زهرایی
دخت نبی (ص)
همسر علی (ع)
مادر حسنین (ع)
مادر تمام عالم
هیچ نمی خواهم در این دنیا
فقط
مرا به خاطر اینکه در آن لحظات سخت همراهت نبودم ببخش...
ببخش که کسی نبود
تا در برابر تازیانه های جهل مردمت
یاریت دهد
مراقبت باشد
تو را
به خودت قسم می دهم که نور دو عالمی
مرا ببخش...
چه زیبا با مادری مثل فاطمه زهرا درددل کرده اید.
شما چه دل پاکی دارین!
باور کن حسودیم شد. نمی گم رشک چون واقعا حسودیم شد.
اینطوری هم نیست...
ولی ممنونم
سلام
خسته نباشی
زینب آمد شام را شام غریبان کرد و رفت
گنجی اندر گوشة ویرانه پنهان کرد و رفت
شوره زار شام را همچون گلستان کرد و رفت
دشمن دین خدا را خانه ویران کرد و رفت
لیک آتش در بناء آل سفیان کرد و رفت
میزبان را میهمان بر خویش مهمان کرد و رفت
دید این بلبل چو آن گل ترک افغان کرد و رفت
چون بوصل باب نائل شد بدرجان کرد و رفت
عالمی را همچو موی خود پریشان کرد و رفت
رو سوی باغ جنان با چشم گریان کرد و رفت
سلام
ممنونم
فوق العاده بود
واقعا ممنونم...مرسی
به نام یزدان پاک
سلام بر بانوی شرقی
قبلا گفتم من در مورد این متنها هیچ نظری ندارم
فقط کاش به جای اینکه اینجا جوابمو بدی اومده بودی
تو وبلاگ خودم
هم خیلی خیلی خوشحال میشدم
هم بیشتر راغب که سربزنم به نوشته هات
هرچند نظر ندم در موردشون
شاد باشی و سربلند
سلام
واقعاا متاسفم
ممنونم که بهم سر میزنید