بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

باز می گویم

خدای من 

وقتی لبخند زد 

آن مرد سیه پوش کویرم 

دیدمت 

خودت بودی  

خدای من 

مــــــــن خیـــــــلی تنـــــهام... 

 

به بارون پر مهرت

به برف قشنگت  

قسم 

فقط می خوام  

از تو سرشار بشم...  

 

خدای من 

می دانم هستی 

همیشه  

همه جا 

می دانم در شعرهایم جریان داری 

و در خنده ی عزیزترینانم 

  

ولی باز می گویم

به اندازه همان  

لبخند 

هر زمان  

با من باش...

نظرات 7 + ارسال نظر
کتایون یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:44 http://sanieha.blogsky.com

مناجات قشنگی بود. فکر میکنم خدا تنها کسی باشه که همیشه به یادمون هست و به خاطر خود ما عاشق ماست نه به خاطر... خوشحال میشم بهم سر بزنید

ممنونم عزیز
چشم٬ میام سراغت...

مهندس چوچولو یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 22:51 http://www.marde-choochooloo.blogfa.com

سلام عزیز من تازه از فردا امتحانام شروع میشه فردا نقشه کشی صنعتی امتحان دارم حالمم اصلا خوب نیست مارم دعا کن عزیز
اینکه این همه آپ میکنی جای تبریک داره!اینو گفتم چون ذهنت خیلی خلاق به نظر میرسه ایشالا همه ی ما سرشار از خدا بشیم که اگه بشیم تو رفتارامون تجلی پیدا میکنه کاش بیاد اون روز...
عزیز الان که سرم شلوغه ولی تمام تلاشمو میکنم بهت زود به زود سر بزنم از خوندن مطالبو نوشته هات لذت میبرم آرامش خاصی توشون حس میکنم هر چند از دلی طوفانی نشئت میگیره
تا بعد بانوی شرق

سلام
میدونم چی میکشی چون خودم چند روز دیگه امتحان فیزیک دارم
ولی سعی میکنم استرس و نگرانی نداشته باشم٬با اینکه هنوز کلی از درسم مونده
امیدوارم موفق بشی
شوخی کردم ٬ هروقت تونستی بیا٬درسا مهم ترن
نمیدونم چرا اینجوریم من
همیشه اگه یه کوچولو از چیزی ناراحت باشم همه میفهمن
به قول تینا٬ دوستم٬که میگه چشمات با آدم حرف میزنه
نمیدونستم٬نوشته هام هم اینطورین
مرسی که اومدی...

فریناز دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:41 http://delhayebarany.blogsky.com

سلام بانو
تبریک
زیباترین تجلی خدا در لبخند عزیزانمان پدیدار می گردد

سلام عزیز
مرســــــــــــــــــــــــــی

آرمان دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 08:05 http://abdozdak.blogsky.com/

بابا مهندس جان! این بانو ما هم قلمش جاریه هم ذهنش
کافیه قلمش را رو کاغذ بزاره خودش همینجوری سیال میره تا اخر صفحه
من که اوایل چادر زده بودم حالا اونقدر شیفته این قلم شدم که قصد کردم یه باب خانه از بانو اجاره کنم همینجا ساکن بشم.

دروغ که نگفتم بانو!

نه
همش راست بود
شما که صابخونه ای٬ اجاره برای چی؟!

آرمان دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 http://abdozdak.blogsky.com/

بانو! تشبیه قشنگی بود.
تجسم خدا در لبخند
خیلی قشنگ بود
تجسم خدا در اشک و تجسم خدا در لبخند
من این دوتا را خیلی دوست دارم

بانو! نگفتی چند باید اجاره بدم.
نمی خام لینک سرخونه باشم

امروز سر نمی زنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر امدی میشه یه جمله قشنگ یادگاری برام بیاری.
میخام به عشقم هدیه بدم بصورت مسیج. فقط قشنگ باشه.
تاپه تاپ
می بینی؟! من همیشه مزاحم هستم

ممنونم
هنوز قیمت ندارم٬بذار از همسایمون بپرسم٬ آخه املاکی داره
میگم
البته تعاونی حساب می کنیم
چرا میام
شما که خودت اهل دلی چرا؟!
کاش همه مزاحما مثل شما باشن٬ از نوع بی نقطش

آرمان دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 14:13 http://abdozdak.blogsky.com/

بگم دستت درد نکنه کم گفتم
پس میگم تنت سالم
دلت شاد
وجودت سرشار از انرژی

اینهمه زحمت رو چطور میشه جبران کرد؟
کاش جای استاد فیزیک بودم تا با یه بیست جبران میکردم.

بابا دوتا جمله که چیزی نیست
ممنونم
اینا که اصلا زحمت نیست٬این چه حرفیه
میتونی برام دعا کنی که همش پاس شه
چه استاد مهربونی میشدی که با دوتا جمله بیست میدی

کوروش دوشنبه 20 دی‌ماه سال 1389 ساعت 20:10 http://korosh7042.blogsky.com

بانوی شرقی رویاخانم
وقتی اینگونه می گوئی:
نگاه تو
قطبیت مطلق احساسات یخ زده ام را
ذوب می کند

و نبق زرد ه درهای همیشه تنهای افکارم و......

براستی کم می اورم
در مقابل اینهمه احساس توامان با زیبائی


ممنونم
از این همه لطف


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد