شانه به شانه
نه سایه به سایه
همگام پیش می رفتیم
گرمای کنار هم بودنمان
سرما را روسیاه کرد
حرفی نبود
لبخند و سکوت
پیشکش من به تو
و تو به من
عقربه ها از هم پیشی می گرفتند
تا ثانیه ها را
با نور بدرقه کنند
از ذوق و شوق انتظار آمدنت
تا دلتنگی خداحافظی
و این لحظه ها
سخت شیرین است ....
سلام دوست عزیز.وبلاگ جالبی داری خیلی خوشم اومده.به ما هم یه سر بزن و اگه مایل به تبادل لینک بودی خبر بده .
منتظرتم....
www.sarzaminjok.blogsky.com
سلام
ممنونم
حتما
چرا که نه
انتظار بازم بهتر از فراق است
کاش قدر لحظه های وصال را میدانستیم
بانو! اینقدر قالب عوض نکن
همون قالب قطره ای خوب بود
شاید....
باید بگردم پیداش کنم
دلم میحواست جاده هامان تا آخر دنیا کشیده میشد
سکوتی فراتر از کلام
لبخندی فراتر از مهربانی
عشقی فراتر از شیدایی
همه میگشتند به نهایتی بی منتها
و چه زیبا بود گرمای نفس هایت تا انتهای بی منتهای جاده ی دو نفره مان
تقدبم به رویای رویایی ایرانی گلم
ممنونم فرینازی....
رویا باور کن امروز یه چیزیم میشه ها
آخه واسه خودم نمی دونم چی بنویسم ولی تو نظرات وبلاگایی مثل تو که حرف دله هر کدومشو یه متن نوشتم متناسب با نوشته ی وبلاگ
میگم یه چیزیم میشه نگو نه
اینم یه مدل تبلور احساسات دیگه عزیزم
سخت نگیر
من هم شبی به خاطره تبدیل میشوم
خط میخورم زهستی و تعطیل میشوم
من هم شبی به خواب زمین میروم فرو
بر دوش خاک حامله تحمیل میشوم
من هم شبی قسم به خدا مثل قصهها
با فصل تلخ خاتمه تکمیل میشوم
قابیل مرگ، نعش مرا میکِشَد به دوش
کم کم شبیه قصه هابیل میشوم
حک میکند غروب مرا شاعری به سنگ
از اشک و آه و خاطره تشکیل میشوم
یک شب شبیه شاپرکی میپرم ز خاک
در آسمان به آیینه تبدیل میشوم
خیلی قشنگ بود
مرسی
بانو! مگه کجا گمش کردی؟
اصلا چرا گمش کردی؟
راستی فکر میکردم سهمیه ها تموم شده مثل اینکه هنوزم برقراره
آره؟
پس اینم سهمیه ما
سهمیه من که تا هستم پابرجاست
چیو گم کردم؟!
.
.
.
فکر کنم فهمیدم
بیخیال
با نبودش میسازیم
السلام علیک یا بانو
بانو بی خیال اومدی میگی این آدرس وب دوستمه بعد هیچی آدرس نذاشتی که
کلا میای اینجا زبونت برمیگرده دیگه مهندس؟!
سلام علیکم
اگه میدونستی تو چه شرایطی اون نظر رو گذاشتم
یادم رفت
تو همین لینک های خودم: وکیل مدافع زمین
بانو میگم الان در اوج بی احساسی قرار دارم نمیدونم چرا
ولی میدونم الان درباره انتظار نوشتی
کلا از انتظار خوشم نمیاد واسه هرچی که میخواد باشه
آخه فکر میکنم وقت اضافه ندارم انتظار بکشم
پس بی خیال
البته نظر شما محترمه ها بگم
وا!
نه
اتفاقا ته احساسی مهندس
چن من از وصال نوشتم
نه انتظار!!!
منم از انتظار متنفرم
مگه این که به هوای تبلیغات پیش من بیای نه بانو
اشکال نداره ولی بیا آدرس دوستت رو بگو بهم
فعلا
مهندس!!!
آنجنان میگی به هوای تبلیغات که هرکی ندونه فکر میکنه من اصلا نمیام پیشت
دیدی باز آپ کردی خبر ندادی
حالا اگه من بودم منو میکشتی
قتل
ای بابا
مقتول جان این صدبار
من مثل تونیستم که سالی یه بار آپ کنم
زود زود آپ میکنم
بله! تو اگه صد بار آپکنی خبر ندی
کشتمت
اون تست هوشی که تو وبلاگمه از بس سادس حلش نکردم (آخه خیلی ساده بود. خودت که میدونی اینا واسه من مث آبه خوردنه)
نکنه تو نتونستی حلش کنی
واسه همون گفتم شایسته ی شاگرد اول شدنی دیگه
یادت رفت
قرار شد با هم شاگرد اول شیم دیگه
لحظه ای فکر کن نتونسته باشم
راستی چند روزه بی خواب شدم فک کنم به خاطر ....
بببببببببببله
دلت میاد من بی خوابی بکشم آخه؟
بگو
بگو
بگو
نمیگی؟
مردم از فوضولی آخه
ای بابا
الان من بگم به کی قول دادم حله دیگه؟!
بیخوابیات تموم میشه دیگه؟!
.
.
.
.
.
.
.
.
مامان جان
امشب= ی خواب راحت
اااااااااااا
خدارو شکر
خوشحالم