بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

زیباترین آینه

عشق  

کفش هایت را دوست دارم 

که در روزهای سرد برفی 

راه خانه ام را گم نمیکنند 

 

و پیراهنت را  

که همیشه از عطر نارنج و خاطره سرشار است  

 

دست هایت را دوست دارم  

که هرگز وقت خداحافظی  

مهربانیشان را از من دریغ نمی کنند 

 

و انگشت هایت را که از نامه نوشتن خسته نمی شوند 

 

یکروز آنقدر جادو می شوم 

که خود را در آغوش اقیانوس های فرسوده میبینم  

و روز دیگر آنقدر شاعرم 

که گنجشک ها در بیتهای شعرم لانه می کنند  

و روز سوم آنقدر تنها 

که حتی نام تو را نمی توانم تلفظ کنم 

  

چشم به آسمان میدوزم 

تو با ابرهای انبوه میگذری 

و فردا 

همراه بارانی از شکوفه و گیلاس 

برمی گردی 

آنگاه تمام اشیای اتاقم مست می شوند 

و از بند بند تنم آوازی غریب برمی خیزد 

   

از خیابان های بی درخت رد می شوم 

و برای پنجره هایی که هنوز بازند 

غزل می خوانم

 

و شعرهای کوچکم را 

بر روی شیشه مه گرفته قطاری که توقف کرده است 

می نویسم 

   

و در شب های بی چراغ 

دستم را به سوی ماه دراز می کنم 

 

چشمهایت را باز کن 

تا زیباترین آینه های جهان را ببینم... 

نظرات 9 + ارسال نظر
آرمان جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:02 http://abdozdak.blogsky.com/

ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنه

بی حساب شدیم بانو!

فکر کنم یه چیزه هم بدهکار شدیم

دستت درد نکنه بانو!

این یکی خیلی ایول داره
خوبه حوصله نداشتی که اگر داشتی چی میشد

اصرار منو ببخشید
حیف همچه روزی بود که قلم زیبای شما در موردش ننویسد

ممنونم
دیگه بدهکار بودیم دیگه

آقای م جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 13:05 http://shookoolat.blogsky.com/

سلام
زیبا بود و دلنشین
در اولین فرصت وبلاگت رو لینک می کنم با نام بانوی شرقی.
هر وقت آپ کزدی خبرم کن خوشحال می شم شعرهای دلنشینت رو بخونم.

سلام
ممنونم
مرسی
راستش من هر روز آپ می کنم
شما هر روز سر بزنید

فریناز جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 16:06 http://delhayebarany.blogsky.com

رویای مهربون و خوبم اونقدر قشنگ نوشته بودی که اصلا موندم یه لحظه

امروزو از صمیم قلبم بهت تبریک میگم

فرینازی
شرمنده نکن
ممنونم
منم بهت تبریک میگم

فریناز جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 16:16 http://delhayebarany.blogsky.com

دیده بودم بانوان بسیاری را
لاف شرقیت میزدند در گوش های پر از خواهش مان

دیده بودم رویاهای فراوانی را
برایم از آرزو هاشان نغمه های عاشقانه میخواندند

دیده بودم مهربانانی را که ذره ذره وحودشان را ارزانی هم نفساشان میکردند

اما
اما...
چون تو را ندیده بودم

بانوی شرقی چون تو که شرقیت را با خون خود در آمیخته ای

رویایی که رویاهایش...عاشقانه هایش....نغمه های دل تنگش همه بوی ناب رویا میدهند....

مهربانی که همیشه مهربان بودنش را تحسین کرده ام


رویای عزیزم لحظه به لحظه ی زندگانی ات پر از عشق و شور وشیدایی و نشاط باد






اینو نوشتم واست چون با این حال و روزت واسه من کم نذاشتی که همیشه هم به یاد خوبی ها و وجود نازنینت هستم

شاد باشی رویای مهربونم

چی بگم فرینازی
اینجوریام نیست
اینجا تنها جاییه که آدماش
آدمو میفهمن...


ممننم عزیزم
خیلی ممنونم

میلاد جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 18:12 http://kochedeltangi.blogsky.com

ناکـرده گـنـاه در این جـهان کیسـت بـگو



آن کس که گنه نکرد و چون زیست بگو



مـن بــد کــنــم تــو بــد مـکــافـات دهـی



پـس فـرق مـیـان مـن و تـو چـیـست بگو

همیشه شعر های ناب
ممنونم

موچـه کوچولو شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 18:30 http://koocholoamin.blogsky.com

داستان قشنگی بود
لینکتون کردم بانو
ممنون از اینکه بهم سر زدین
شرمندم کردین

ممنونم
مرسی
این حرفا چیه؟!
منم شما رو لینک میکنم

موچـه کوچولو شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 18:31 http://koocholoamin.blogsky.com

راستی ببخشید اینجا نظر دادم
نظرات بالا باز نمیشد اینجا نوشتم

اصلا اشکال نداره
من شرمنده که این مشکل همیشه هست

کوروش شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 22:43 http://korosh7042.blogsky.com

بازهم نظر پست آخرت باز نشد

سلام

اری زیائی را بهائی نیست


و من باز هم شرمنده
سلام

ممنونم

فرخ یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 00:31 http://chakhan-2.blogsky.com

سلام بانو . . . مدتیست که نمیتوانم نظر بگذارم برایت ... راه نمیدهد! امشب راه داد ... آن هم برای این پست!
به هر حال میخوانمت و لذت میبرم !

سلام
من شرمنده
میدونم هستین
و ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد