و باز همان لبخند همیشگی
خودت خوب می دانی
که لبخندت
شد معنای زندگیم...
آنقدر از خود بی خود میشوم
که فراموش میکنم
ایستگاه خالی شده!!!
.
.
.
حالا آنقدر جسورم که
حتی « او » برایم « تو » میشوی
وقتی مشیری میگوید :
« لبخند او برآمدن آفتاب را
در پهنه ی طلایی دریا
از مهر می ستود
در چشم من ولیکن
لبخند او برآمدن آفتاب بود »
حالا آنقدر سرمست می شوم
که اینگونه زمزمه می کنم
وقتی تو می خندی....:
« لبخند تو برآمدن آفتاب را
در پهنه ی طلایی دریا
از مهر می ستاید
در چشم من ولیکن
لبخند تو برآمدن آفتاب است »
سلام بانوی شرق . خوبید؟
مطلب جالبی بود.خودتون نوشتید یا از جایی خوندید؟
باز هم مرام من بدون دعوت میام ولی شما که حتی بگیم هم نمیایید
سلام
ممنونم
خودم نوشتم
اگه نوشته هام از جایی باشه٬تو پاورقی می نویسم
شما لطف دارید شرمنده
این چند وقت گرفتار بودم
میدونم جای اینکار ها نیست ولی :
برای اولین بار تو اینجا اول شدم
جای کدوم کارها؟!
آفـــــــــــــــرین
تبریک میگم
رویا یکی از زیبا ترین آپ هات بود
عااااااالی
مرسی عزیزم
ممنون
او هم روزی برای دیگری تو بوده است
امروز اگر برای تو ، او تو شده است فرصتی است برای ما شدن
قدر لحظه هایی را که در ایستگاه مانده ای بدان
بزودی اتوبوسی از راه میرسد و این خاطره ها را همراه می برد
نه
اینو دوست ندارم
اول باید ببینم من واسه اون تو شدم یا نه
چشم سعی میکنم
اگه این اتوبوس از راه برسه سوار نمیشم
تشریف نمی آرین دیگه طرفای ما؟
چراکه نه
حتما میام
گویا ویروسی این روزها
بصورت اپیدمی دارد دامن همه ی ما را میگیرد
چه بر سر ما آمده
با اینهمه دلگیری ها
هر چند هرروز برای هم امید شادی داریم
کی دعاهایمان مستجاب می شود؟
من از کسی دلگیر نیستم
یعنی دلگیری هام گذراست
خیلی زود گذر...
بیشتر دلتنگم تا دلگیر...
مستجاب میشه
به زودی....
در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندید
عطر صد خاطره پیچید
یادم امد که شبی با تو از آن کوچه گذشتم....
پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن رود نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
یک دنیا ممنونم استاد
مرسی
نگارینا دل و جانم ته داری
همه پیدا و پنهانم ته داری
نمیدانم که این درد از که گیرم
همین دانم که درمانم ته داری
باباطاهر
مرسیییییییییییییییییییییییییی
خیلی قشنگ بود