بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

رهگذر

آنکس که می گفت: 

« دوستت دارم » 

عاشقی نبود که به شوق من آمده باشد 

رهگذری بود 

 که روی برگ های خشک پاییز دلم  

راه می رفت 

  

صدای خش خش برگ ها  

همان آوازی بود  

که من گمان می کردم 

می گوید: 

« دوستت دارم » 

 

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

این نوشته رو خیلی دوست دارم 

من نگفتم 

یادم هم نیست که کجا خوندم یا دیدم 

فقط خیلی دوسش دارم 

همین...

نظرات 10 + ارسال نظر
آرمان یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:41 http://www.fun-center.blogsky.com

من هم خیلی خوشم اومد
قطرات شبنمتون هم به قالبتون میخوره
خوب دیگه کاری ندارم . من برم

میگم الان ساعتی که نظر گذاشتیو دیدم
شب زنده داریا

ممنونم
خوش آمدید
بازم بیایید این طرفا

فریناز یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 07:15

منم حفظمش...
خوش سلیقه ای خانومی رویا خانوم

قشنگه عزیز

آرمان. یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:16 http://abdozdak.blogsky.com/

بانو! الان اخرای زمستانه
پاییز کفنش پوسید
فکر سبزه های عید باش

چشم
به اونم فکر میکنم

زهره یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 11:03

سلام رویاجون خوبی
بار اخرت باشه نوشته های غم انگیز می ذاریا فهمیدی؟

سلام عزیز دل
إإإإإإ زهره چرا دعوام می کنی؟
خب چی کار کنم؟

باشه ٬ دیگه نمیذارم

ali mahrooz یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:53 http://byrapid.com

درود بر بانوی شرقی عزیز

پائیز دل را رهگذرانی بی احساس
لگد مال می کنند
گوئی که هیچ پیش نیامد

و واقعا چه زیبا تعبیری است

رهگذر پائیزی دل

چه انتخاب زیبائی.خوشحالم که یارانی اینهمه خوش ذوق دارم


سلام

چه زیبا نوشتید
ممنونم
مرسی

منم خوشحالم دوستانی چون شما دارم

میلاد یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 16:54 http://kochedeltangi.blogsky.com/

سلام

خیلی زیبا بود

سلام
ممنونم

محمد و صدف یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 18:13

بانو نمیگم مشکوک میزنی ولی مشکوک میزنی

بله
کیه؟
کسی منو صدا کرد؟

محمد و صدف یکشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 18:16

بانو جدیدا خیلی مقتدر شدیا
این پایین نوشتی فقط اینو دوست دارم همین
به نظرم یعنی ساکت شو هیچی نگو نظر نده تو بیجا میکنی اینو میگی و...
مگه نه؟
شوخی کردم من تا حالا نخونده بودم اینو ولی قشنگه


مهندس
منظورم این بود که مال من نیست
من از این نبوغ ها ندارم

اصلا به بانو میاد اینطوری حرف بزنه؟!

ممنونم

پیام دوشنبه 23 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 00:06 http://khater.blogsky.com

سلام خوبین شما این روزها همه مشغولن شما چی؟قالبتون خیلی قشنگ شده با قطرات به قول چاوشی میگه پاییز که میشد دلم شور میزد می ترسیدم ژاکت یکی از همکلاسیهایم را پوشیده باشم ! من اپ کردم خوشحال میشم سر بزنید موفق باشید یا علی خداحافظ.

سلام
ممنونم٬شماخوبین؟
مشغول چی؟؟؟
خودتکانی یا خانه تکانی؟!

سر میزنم
ممنونم که خبرم کردین

امیر (کیوی) چهارشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 22:20

سلام رویا جونم.وبلاگت خیلی قشنگه.شعراتم حرف نداره و مثل خودت تکه تکه!
دوستت دارم

سلام کیوی خان!

ممنونم از نظر قشنگت
مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد