بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

بانوی شرق

من و لبخند و دلتنگی....

پرنده سپید

 

 

ای پرنده سپید 

تابوت آرزوهایم را با خود ببر  

 زود تر از آنچه که می توانی 

پرواز کن 

 برو  

و دور شو 

 

آنقدر قدرتمند هستی  

دیوارهای این حصار پوشالی را در هم شکنی 

 

میدانم 

هنوز سینه ای درون این تابوت 

گه گاهی می تپد 

و نفسی می آید 

شعله اش کم نور است 

ولی هست 

گه گاهی زبانه میکشد 

و طالب هوایی تازه 

برای بهتر سوختن 

و شاید ساختن.... 

 

پرنده من 

تو هنوز همانی  

که دز سینه ات آرش ها و فرهادها را پروراندی... 

تو همانی که قلبت را به تاراج نگذاشتی 

و من 

فرزند توأم 

در این آسمان خاموش 

که ابری برای بارش ندارد.... 

حتی برای سایه شدن 

....

نظرات 9 + ارسال نظر
عرفان پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 http://ebrahimerfani.blogfa.com/

به نام یزدان پاک

سلام و درود فراوان بر دوست عزیزم

فقط میشود گفت پرواز کن و برو..............

به غایت زیبا و دلنشین بود
حرفی نمیشود گفت

شاد باشی و سربلند

سلام همراه همیشگی

ممنونم

همچنین

فریناز پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 23:12 http://delhayebarany.blogsky.com

سلام بانو جان

کاش پرواز به همین سادگی بود رویا

کاش از بودنش یاد میگرفتیم میشه ما هم پرواز کنیم
میشه ازاد و رها باشیم

میشه
سفید باشیم



سلام فرینازی
به همین سادگیه
شک نکن

میشه آسمونی بود....

فریناز پنج‌شنبه 2 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 23:13 http://delhayebarany.blogsky.com

حال خودت چطوره؟خوبی؟
امتحانات تموم شدن یا همچنان در خدمتی

بانو جان موفق باشی و پیروز بر امتحانات درس و زندگیت

دلم برات تنگ شده بود

مرسی
خوبم
همچنان در خدمتم
مرسی
همچنین تو عزیزم

منم دلم تنگ شده بود

پیمان جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 16:33 http://paymandorosti.blogsky.com/

مفهومات جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 17:51 http://www.88888888.blogsky.com

و...انفجار زنی به ایستگاه زمستان

قبلا ها بیشتر سر میزدی...

چه جالب گفتین!


میام...

مفهومات جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 18:01 http://www.88888888.blogsky.com

و...انفجار زنی به ایستگاه زمستان

قبلا ها بیشتر سر میزدی...

واسه تاکید بیشتره؟

کوروش جمعه 3 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 19:37 http://korosh7042.blogsky.com/


زینسان که عشق در دلم امروز خانه ساخت

می‏بایدم به درد دل جاودانه ساخت

چون مرغ زخم خورده برون شد ز سینه دل

آن بال و پر شکسته کجا آشیانه ساخت؟

صائب تبریزی

تشنه کامانیم ای ابر سیاه
بر لب ما قطره ای ایثار کن
خاک له له می زند٬خورشید تیغ
چشمه های خشک را سرشار کن
دشت خشکیده است و دهقان نا امید
رودهای خفته را بیدار کن
باغ پژمرده است و غمگین باغبان
این سراسر خاک را گلزار کن
روح باران را بگو ای تابناک
بحر را سر ریز کن٬رگبار کن
جان ما را زین پلیدی ها بشوی
کار کن٬ای ابر نیسان کار کن

فریدون مشیری...

آرمان. سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 15:25 http://abdozdak.blogsky.com/

پرنده سفید را خریداریم

فروشی نیست

مهشید چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 19:05 http://mmb1376.blogsky.com

سلام عزیزم وبلاگ خیلی قشنگی داشتین.خوشحال میشوم که به من هم سر بزنید.اگر صلاح دونستین منو لینک کنین من هم لینکتون میکنم.

سلام خانومی
مرسی عزیزم
چراکه نه؟!
حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد